آقا سيد گفت:امام حسين رسيد بالاى سر عباس ديد عباس داره مى گه:يا اخا ارک اخا. . .امام حسين شروع کرد به گريه.بعد به خيمه گاه رفت.تو خيمه گاه همه منتظر بودند عباس برگرده.يکى گفت:آب نمى خوام چرا عمو بر نمى گرده.امام رفت عمود خيمه عباس رو برداشت خيمه پايين افتاد.زينب فهميد چه شده به زمين افتاد.امان از دل زينب. . .
نظرات شما عزیزان: